متعصب به انگلیسی

معنی متعصب به انگلیسی - معانی، جمله های نمونه، مترادف ها و متضادها و ... در دیکشنری آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید.

پارادایم چیست ؟ پارادایم شیفت به چه معناست؟ | متمم

به همین علت،‌ چندان معقول به نظر نمی‌رسد که ما بخواهیم در این زمینه از همه‌ی ملل دنیا متعصب‌‌تر باشیم و با ترجمه‌ و برابرسازی نادرست، عمق معنای پارادایم را از آن بگیریم.

فکر باز یعنی چه و چگونه ذهن باز داشته باشیم؟ | مریم مبارکی

فکر باز نقطه مقابل تعصب قرار می گیرد ولی به معنای این نیست که افراد دارای فکر باز، متعصب نیستند. بلکه این افراد به موقع از نظرات درست خودشان دفاع می کنند در حالی که به صحبت های دیگران نیز گوش ...

معنی متعصب | لغت‌نامه دهخدا | واژه‌یاب

آن که از خویشان و دوستان خود یا از مذهبی ، سخت و بی چون و چرا حمایت کند : و من بدان سبب که متعصب بود و مذهب شافعی را عیب می داشت همیشه از اواندیشمند بودم و گردن نمی نهادم الا ترسان .

لعن

- لعن چهارضرب ؛ نوعی از لعن که عوام متعصب ... معنای سب را شتم و بیان کلام زشت و معنای لعن را طرد و دور گرداندن از رحمت الهی بیان کرده‎اند. آنان همچنین مدعی اند، در قرآن‏ و روایات نیز این دو مفهوم ...

تعصب

تعصب و تحجر به‌ معنای‌ ایستایی، تحول‌ناپذیری، جمود و برنتابیدن‌ فرهنگ‌ و ارزش‌های حق‌ و متعالی‌ است‌ که ... قوم عاد به قدری لجوج و متعصب و جاهل بودند که در برابر دعوت آن حضرت به توحید خالص ...

امتناع

امتناع یکی از اصطلاحات به کار رفته در علم منطق بوده و به معنای ضرورت عدم ثبوت محمول برای موضوع است. ماده قضیه به حالت ذاتی قضیه که با صراحت در آن ذکر نشده است، اطلاق می شود.

تعصب

به عبارت دیگر تعصب به معنای اعتقاد و باور شدید و غیرمنطقی نسبت به یک چیز است حتی اگر آن چیز اشتباه و نادرست باشد . ... در طرف مقابل، باورهای یک فرد متعصب شاید در جامعه نرمال "تلقی" شوند، مثل علاقه ...

دگم یعنی چه ?

معنی دگم معنی دگم در لغتنامه معین (دُ ) [ فر ] (ص فا) = آن که متعصب در عقاید خود است; در سیاست در مورد کسانی به کار می رود که بدون دلیل و پایه و اساسی روی عقاید خود پافشاری می کنند.

سخت

سخت، متعصب، سخت پوست، کاسه دار ... مازنی، گیلکی، بختیاری، لری و کردی که همگی ریشه در پهلوی دارند به معنای سالم و تندرست است که می تواند همریشه با همان واژه سَک باشد که چیم ( مفهوم ) توانایی وسختی ...

دگم

به معنیه متعصب بودن بیجا . . ویابرای کسی که بخوادحرفشوبکرسی بشونه وبگه فقط همین کاردرسته ومن راست میگم بکارمیرود. . دگمی بودن به ادم لجبازوقدویک دنده میگن که به زوربخوادچیزی روبه دیگران تحمیل ...

تعصب

تعصب به معنای تقلید بدون فکر و کورکورانست و معنی منفی می دهد در صورتی که غیرت معنی مثبتی دارد و یک معنای والایی مثل حفاظت از یک ارزش والا مثل ناموس است.

معنی متحجر | لغت‌نامه دهخدا | واژه‌یاب

قشری . متعصب . کسی که به هیچ وجه از عقاید کهنه ٔ خود دست برنمی دارد. پای بند عقاید و رسوم کهن . که به هیچ وجه از دیگرگونی متأثر نشود.

غیرت

[ویکی فقه] «غیرت» به معنای رشک و حسد مردانه و سرشار از صفات آن است و در تداول فارسی زبانان به معنای حمیت و محافظت عصمت و آبرو و ناموس ونگهداری عزت و شرف آمده است. علمای اخلاق نیز غیرت را چنین تعریف کرده اند، غیرت و حمیت ...

هواداران سرسخت

پیروان متعصب: این عبارت به معنای پیروانی است که با تعصب و علاقه شدید از یک اثر هنری یا شخص خاص حمایت می‌کنند. هواداران خاص: این عبارت به معنای طرفدارانی است که سلیقه و علایق خاصی دارند و به ...

معنی متعصب | فرهنگ فارسی معین

معنی واژهٔ متعصب در فرهنگ فارسی معین به فارسی، انگلیسی و عربی از واژه‌یاب

معنی دگم

فرهنگ فارسی معین. معنی 1 - آن که متعصب در عقاید خود است . 2 - در سیاست در مورد کسانی به کار می رود که بدون دلیل و پایه و اساسی روی عقاید خود پافشاری می کنند. انگلیسی my doctrine عربی عقيدت ترکی dogma فرانسوی dogme ...

معنی تعصب

لغت‌نامه دهخدا. معنی تعصب . [ ت َ ع َص ْ ص ُ ] (ع مص )بستن عصابه . (تاج المصادر بیهقی ). عصابه بر سر بستن .

تقیه

المحور الاول: معنای لغوی و اصطلاحی ... است هم در برابر مخالفین با مذهب مانند وهابیت تکفیری و مسلمانان متعصب و هم در برابر اهل مذهب خود انسان (تقیه ی شیعه از شیعه و سنی از سنی) ...

معنی تعصب

معنی تعصب . [ ت َ ع َص ْ ص ُ ] (ع مص )بستن عصابه . (تاج المصادر بیهقی ). عصابه بر سر بستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || عصبیت کردن .

متعصب

مترادف متعصب : خشک، خشک اندیش، فناتیک، قشری، قشری مسلک، غیرتمند، غیرتی، مدافع برابر پارسی : پی ورز، خشک سر، خشکمغز، ستیهنده، کوردل

یهودستیزی | دایرة المعارف هولوكاست

واژه یهود ستیزی به معنای تعصب نژادی یا تنفر نسبت به یهودیان است. هولوکاست-شکنجه و قتل عام یهودیان اروپایی(با حمایت دولت) توسط آلمان نازی و همدستانش بین سال های ١٩٣٣ و ١٩٤٥- بارزترین نمونه یهودستیزی در تاریخ قلمداد می شود.

معنا

[ویکی الکتاب] معنی مَعَنَا: با ما معنی تَأْوِیلَهُ: معنا و مقصود اصلی آن معنی ﭐلْغَوْاْ: سروصدای بی معنا در آورید (از مصدر لغو است ، و لغو به معنای هر چیزی است که اصل و ریشهای نداشته باشد ، و در کلام به معنای آن گفتاری است ...

متعصب به چه معناست؟ با افراد متعصب چگونه برخورد کنیم؟

متعصب به چه معناست و چگونه باید باهاشون برخورد کرد؟ موضوع مهم و چالش شما عزیزان بود ... این کار به معنای بریدن زنجیرهایی هست که ما رو محدود کرده و به ما اجازه رشد و پیشرفت رو نمی‌دن. این سفر ...

ترجمه، معنی و ریشه کلمه Fanatic به فارسی

ترجمه Fanatic در زبان فارسی این کلمه در زبان فارسی به معنای شخص‌ متعصب‌ می باشد سایر ترجمه هایی که برای این کلمه وجود دارد: به معنی : داراي‌ احساسات‌ شديد(مذهبي‌ وغيره‌), در فارسی : داراي‌ Fanatic به چه معناست و Fanatic یعنی چی .

معنی و ترجمه "پیرو متعصب" به انگلیسی

(حتی همین عبارت "پیرو متعصب" نیز ممکن است جور دیگری تلفظ شود که معنای متفاوتی داشته باشد.) پس در انتخاب معادل انگلیسی "پیرو متعصب" دقت کنید که در متن مبدا و اصلی معنی واژه ها به چه صورت است تا ...

مُتَعَصِّب لفظ کے معانی | muta'assib

"مُتَعَصِّب" کے متعقلہ نتائج مُتَعَصِّب تعصب برتنے والا، اپنے حلقے، گروہ یا عقیدۂ خیال خصوصاً مذہبی خیال کی پچ کرنے والا، اپنے خلاف عقیدہ رکھنے والے سے دُشمنی کرنے والا، کٹر، ہٹ دھرم

معنی دگم | فرهنگ فارسی معین | واژه‌یاب

(دُ) [ فر . ] (ص فا.) 1 - آن که متعصب در عقاید خود است . 2 - در سیاست در مورد کسانی به کار می رود که بدون دلیل و پایه و اساسی روی عقاید خود پافشاری می کنند.

معنی تعصب | فرهنگ فارسی معین | واژه‌یاب

فرهنگ فارسی معین. (تَ عَ صُّ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) از چیزی سخت جانبداری کردن . 2 - (اِمص .) حمیت ، عصبیت . 3 - سخت گیری .

تمتع

معنی نُمَکِّنَ: امکانات می دهیم (کلمه مکان به معنای قرارگاه هر چیز است از زمین ، و معنای امکان و تمکین ،قرار دادن در محل است . و چه بسا ، که کلمه مکان و مکانت به استقرارگاه امور معنوی اطلاق میشود ...

متعصب

شخص متعصب, داراي احساسات شديد(مذهبي وغيره), داراي روح پليد, ديوانه

عصبانی

خشمگین، خشمناک، متعصب، عصبانی، اتشی ... لغت ئسبasab که عرب آنرا عصب مینویسد به معنای برانگیخته شونده هیجانی شونده است که در سنسکریت به شکلआसव Asava به معنای برانگیخته شونده exciting آمده است ...